می خواهم بگویم

ساخت وبلاگ
دچار مصیبتی هستم که به جانم چنگ می اندازد،گلویم را به سختی می فشارد،مصیبتی که راه گریزی از آن ندارم،به مانند قلابی که در دهان ماهی نگون بختی فرو رفته باشد و بی امان به این سو و آن سو پرتاب کند مرا در بی حاصلی خویش غرق کرده.
نه دیگر به چیزی می خندم که همه چیز به شکلی لوند و تلخ مضحک شده و نه بر چیزی می گریم که دیگر همه دردها همچون تنفس دچار روزمرگی اند و احساسی را بر نمی انگیزند.
"این بهانه و توجیهی نیست که دستان نوازشگرت را سپاسی نگفتم و مهر بی دریغت را سلامی ندادم ،غرض گم گشتگی است در خویشتننی که هرگز هستی اش اثبات وقیحانه و مضحک دکارت را در پی نداشت".و این سخن واپسین تو را خنداند و بعد رنجاند و من نمی خواهم بدانم که چگونه.

زمان...
ما را در سایت زمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nabodan بازدید : 221 تاريخ : پنجشنبه 11 مرداد 1397 ساعت: 22:06