سیاهی

ساخت وبلاگ
پرنده ای را بنگر که روزگاری آزاد و رها در اوج آسمان پرواز می کرد و اکنون در قفس است، چه می داند پرنده ای که هرگز طعم سرمست کننده آزادی و رهایی را نچشیده است که هرگز نمی تواند دردی را که در بالهای بی ثمر آن پرنده ریشه دوانده را دریابد و درک کند زیرا که یادی از پرواز در خاطر ندارد. اکنون من را بنگر چگونه گرفتار سیاهی شده ام و دیگر پلک نمی زنم زیرا که جز ظلمات مطلق نابینایی آنطرف پلک بسته ام چیزی منتظر نیست، روزگاری می دانستم که زندگی ای سخت فرساینده و دشخوار و تلخ انتظارم را می کشد اما هرگز اینگونه و این چنین فرجامی برای خود متصور نبودم، این چنین به انتظار نشسته ام تا روز پسین را سخت و تنگ در آغوش کشم.

زمان...
ما را در سایت زمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nabodan بازدید : 99 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 20:43